تکیه کرمانیها که برخلاف همتایانش از طرحهای نوسازی اطراف حرم جان سالم بهدر برده و همچنان بنای قدیمیاش پابرجاست، در اصول عزاداری هم همچنان متعهد به سنت قدیم خود است. این حسینیه هرسال با آغاز ماه عزا خیمه سنتی در حیاط برپا میکند و مشتاقان بسیاری را گردهم میآورد.
یکی از آیینهایی که هرسال زیر همین خیمه دویستساله برپا میشود، شبیهخوانی و اجرای نمایش تعزیه است. در روز دوازدهم ماه محرم که معروف به روز سوم امام است، پس از اقامه نماز ظهر فضای زیر خیمه خلوت میشود تا آماده اجرای مراسم شود. روایت امروز، نگاهی به همین تعزیه برگزارشده در هفته گذشته است.
بهگفته علی قارونی، هیئت کرمانیها بزرگترین هیئت پایینخیابان بود. مسئول گروه شبیهخوانی تکیه کرمانیها میگوید:وقتی که دسته به بازار میرفت، درحالیکه هنوز انتهای دسته در میانه راه بود، سر دسته به حرممطهر میرسید. در همان سالهای اولیه، با رونق عزاداری، یکی از اعضای هیئت بهنام محمد عبادوز که با مسئولان وقت شهر رابطه داشت، تصمیم گرفت تعزیه را هم مثل دسته رونق ببخشد. او اسب، شمشیر و وسایل موردنیاز تعزیهخوانی را از ارتش گرفت و گروه تعزیهخوانی را بزرگتر کرد.
زمان اجرای تعزیه هم روزی بود که دسته به بازار میرفت. همه برای تماشای دسته کرمانیها به خیابان میآمدند، چون نمادهای عاشورایی آن مثل گهواره حضرتعلیاصغر (ع) یا ضریح ششگوشه در طول راه به نمایش درمیآمدند.
بهگفته قارونی، هیئت حالا سیسالی میشود که بهدلیل عظمت و زیادی جمعیت دیگر به بازار نرفته، ولی مراسم آن روز همچنان پابرجاست: تعزیه هم یکی از آیینهای کهن این هیئت بوده که از صد سال قبل در همین مکان اجرا میشده است.
موضوع تعزیه، وقایع روز عاشورا ازجمله دزدیدهشدن انگشتر مبارک امامحسین (ع)، وداع حضرتزینب (س) با پیکر برادر، بهاسارترفتن زنان و کودکان و در انتها نیز ورود شیر به معرکه عاشوراست.
براساس یک روایت نامعتبر، فضه کنیز حضرتزهرا (س) که در روز عاشورا حضور داشت، مطلع میشود شیری که سالها پیش به یکی از غلامان پیامبر (ص) مدد رسانده بود، اکنون در این صحراست. او نزد شیر میرود و از او میخواهد که جلو اسبتاختن بر پیکر مبارک امامحسین (ع) را بگیرد.
این داستان که وارد هنر و ادبیات عاشورایی شده، در تعزیه به ماجرای شیر فضه معروف است. تعزیهای که از یک قرن پیش در تکیه کرمانیهای پایینخیابان برگزار میشود. لباس شیر این هیئت بیشتر از صد سال قدمت دارد و در این سالها چندبار ترمیم شده است. امسال لباس شیر بر تن امیر جوانصبور بود. او از نوادگان مرحوم جوانصبور بزرگ، از مؤسسان این هیئت، است.
بخشی از تعزیه، خاکسپاری شهیدان کربلا را نشان میدهد. گویا در نزدیکی صحرای کربلا روستایی بوده است بهنام غاضریه که قبیله بنیاسد در آن ساکن بودند.
افرادی از این قبیله به صحرای کربلا آمدند و اجساد مطهر شهدا را به خاک سپردند.
حضور کودکان و نوجوانان در گروه این تعزیه پررنگ است. کودکان نقش اسیران خردسال کربلا را با دست و پای طنابپیچشده بازی میکنند.
کودکانی که وارد گروههای تعزیه میشوند، قدمبهقدم با بیشترشدن سنشان میتوانند پذیرای نقشهای دیگر باشند.
درست گویی صحرای کربلاست که جمعیت بلندبلند با نالههای بازیگر نقش حضرتزینب (س) همنوا میشوند. حضرتزینب (س) کنار پیکر غرق خون برادرش نشسته است و در سوگ و عزای او میگرید. شمر در معرکه میگردد و با اهانت به ساحت آن بانوی بزرگوار، اکنون او را بیبرادر و بیپشتوانه میخواند که در این صحرا تنها شده است.
* این گزارش پنجشنبه ۴ مردادماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۵۶ شهرآرامحله منطقه ثامن چاپ شده است.